امروز تو یکی از کانالا خوندم یه بنده خدایی که سرطان داشته، رفته آرایشگاه که موهاشو بزنه و چندنفری که تو آرایشگاه بودن بخاطرش موهاشونو زدن.
پایینشم نوشته بود:انسانیت چقدر زیباست
و امروز که خودم سوار تاکسی شدم
پراید بود پشتش کوچیکه دیگه
چندتا نایلون خرید کرده بودم
خواست راه بیفته یه نفر کم داشت
یه آقای همسنای پدرم که کنارم نشست به راننده گفت
نمیخواد کسی دیگه رو سوار کنی من حساب میکنم که این دخترمم راحت بشینه
با خودم گفتم به این میگن مردونگی!
(انسانیت چقدر زیباست و چقدر حال آدم و خوب میکنه)
خدایا شکرت
برچسب : نویسنده : minayekhodaa بازدید : 127